کودک در بازی یاد میگیرد که چگونه یاد بگیرد، چگونه با دنیا کنار آمده و از عهده وظایف زندگی برآید. او به روش خود از مهارت ها و تکنیک های گوناگون استفاده مینماید تا به مشکلات فایق آید. همچنین بازی وسیلهای برای آشکار کردن فرآیند رشد شخصیت است . کودک فعالانه در صدد تشکیل فردیت خود که کم و بیش یگانه است می باشد. او به آهستگی و اغلب با بی میلی، گاهی نیز با اشتیاق، تلاش میکند بر سردرگمی ها، پریشانیها و تضادها غلبه یافته و مهارتهای زندگی در جهان پیشرفته را کسب نماید. او در بازی خود، یک سری از نقش های متغیر ـ مخصوصا نقش مذکر یا مؤنث ـ را برای دسترسی و نزدیکی به دنیای بزرگسالان به عهده میگیرد و آن را تمرین میکند و به تبع آن با هویت جنسی خود آشنا می شود. کودک در حین بازی تجارب گذشته ی خود را تمرین میکند و آنها را با الگوها و ادراکات جدید خود تلفیق میکند. وی در هر تغییری با روابطش با جهان، به طور مستمر خود را از نو کشف میکند. او در حین بازی سعی میکند مشکلات و تضادهایش را حل کند تا پریشانیها و سردرگمیهایش را بیرون بریزد و در این مسیر وسایل بازی و اغلب وسایل بزرگ ترها را دستکاری میکند. بدین ترتیب او به سوی آینده پیش میرود