Term | Definition |
---|---|
اختلال زبان | این افراد مشکلات مداوم در فراگیری زبان و به کاربردن آن در ابعاد مختلف (یعنی گفتاری، نوشتاری، زبان اشاره، یا موارد دیگر) دارند که ناشی از کمبودهایی در درک یا تولید است. کاهش واژگان (دانش و استفاده از واژه)، ساختار جمله بندی محدود (توانایی کنار هم قرار دادن کلمات و پایانه های کلمه برای تشکیل دادن جملات بر اساس قواعد دستور زبان و ریخت شناسی)، و اختلالات در کلام (توانایی استفاده از واژگان و متصل کردن جملات برای توضیح یا شرح دادن یک موضوع یا یک رشته رویدادها با داشتن گفتگو) در افراد مبتلا دیده می شود. توانایی های زبان به طور قابل ملاحظه و از لحاظ کیفی پایین تر از حد انتظار برای سن است که به محدودیت های کارکردی در ارتباط مؤثر، مشارکت اجتماعی، پیشرفت تحصیلی، یا عملکرد شغلی، به صورت فردی یا در هرگونه پیوند منجر می شود. شروع نشانه ها در اوایل دوره رشد است. این مشکلات را نمی توان به اختلال شنوایی یا حسی دیگر، کژکاری حرکتی، یا بیماری جسمانی یا عصبی دیگر نسبت داد و با ناتوانی (اختلال عقلانی رشدی) یا تأخیر کلی رشد، بهتر توجیه می شوند. “راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (۲۰۱۳)، ویراست پنجم، DSM-5TM، انجمن روانپزشکی آمریکا، ترجمه یحیی سیدمحمدی، نشر روان(۱۳۹۳).“
Hits: 579
Synonyms:
language disorder |