تقدیم به فرازنشینان صحنه تربیت
به پدران و مادران دلبند تربیت و مربیان و معلّمان مشتاق تربیت
در یک جنگل زیبا، خرگوش خسته ای به درختی رسید که کلاغی بالای یکی از شاخه ها نشسته و چشمهایش را بسته و مشغول استراحت بود. خرگوش از کلاغ پرسید: من می توانم این پایین زیر درخت کمی چشم هایم را ببندم و استراحت کنم.کلاغ پاسخ داد: بله می توانی استراحت کنی.
لحظاتی از استراحت خرگوش نگذشته بود که روباهی به خرگوش حمله کرد و او را به دهان گرفت. خرگوش صدا زد: کلاغ! تو که گفتی من می توانم چشم هایم را ببندم و استراحت کنم. کلاغ گفت: بله هر کسی می تواند چشم هایش را ببندد و بخوابد و استراحت کند ولی باید بداند که اگر نمی خواهد طعمه دشمن شود وقتی می تواند چشم هایش را ببندد که در بالا نشسته باشد.
آری پدر، مادر، معلّم و مربی وقتی می توانیم خیال از تربیت فرزندانمان آسوده داریم که با دانایی از راز و رمز تربیت و عمل به اصول تعلیم وتربیت، فرزندان خود را به ویژگی های انسانی، اسلامی و ایرانی مزیّن نماییم. آن زمان آنها از آسیب های اجتماعی در امانند. آنگاه است که می توان با خیالی راحت نشست و مطمئن بود که تربیت شدگان ما طعمه روباه ها و گرگ ها ی جامعه نخواهند شد.
این مجموعه را با عنوان راز تربیت در ادامه کتاب پر خواننده تربیت دل پذیر، دل تربیت پذیر، به تمامی مشتاقان تربیت، به عاملان تربیت، به مربیان، به معلّمان، به پدران ومادران عزیز و به تمامی کسانی که قلب مهربانشان برای تربیت فرزندان میهن عزیز اسلامی امان می تپد پیشکش می کنیم.